شاید خیلیها فکر میکردند «علی دایی»اسطوره فوتبال ایران دیگر ازدواج نکند، ... اما علی دایی درروز اول بهمن ماه سال 1383 پای سفره عقدنشست و پیمان زناشویی بست...
این ازدواج باعث تعجب خیلیها شد،همانهایی که فکر میکردند، دایی به ازدواج فکرنمیکند، اما او ازدواج کرد و پاسخ خیلیها راداد. حالا اگر شما خواننده محترم دوست داریدبدانید، همسر این اسطوره فوتبال کیست با ماهمراه شوید. ما تمام این پرسشها را از علی داییپرسیدیم. درست سه روز بعد از مراسم ازدواجشکه هنوز گلهای بزرگ اتاق عقدش در خانه بود.این شما و این گفتههای علی دایی در رابطه باشریک زندگی آیندهاش...
همسرم آذری زبان است
علی دایی به ما گفت: همسرم از آشنایان دور خانوادگی ما میباشد،مادرش اردبیلی و پدرش تبریزی است و او بزرگشده تهران میباشد. مشخصات کامل یک دختر آذربایجانی را دارد و لیسانس صنایع غذاییمیباشد او هشت سال از من کوچکتر است.
همسرم را هم من انتخاب کردم و هم مادرم. داییمیگوید: همسرم فرزند اول خانواده است وخواهر دیگرش به تازگی درسش به اتمام رسیده وقرار است به زودی ازدواج کند. باجناقم، کارشآزاد است و ترمهای پایانی تحصیلش رامیگذارند.
پدر ایشان بازنشسته گمرک میباشد. نکته جالبدر مورد ازدواج دایی مهریه همسرشان است.از آنجا که خانواده همسرم دارای اعتقاداتارزشمند اسلامی هستند، مهریهشان مانند مهریه حضرتفاطمه (س)، «آب» است. خیلیها فکرمیکردند که مهریه همسرم سکههای زیادی است،به قول این جدیدیها... اما با تفاهمی که بین مابود، چرا که مهریه ضامن خوشبختی نیست، بلکهصداقتها و حسن نیتها، زمینهساز یک زندگیمشترک است.
علی دایی میگوید: به امید خدا پس از ماه محرمو صفر ازدواج میکنیم و زندگی زیر یک سقف راآغاز میکنیم. وی در رابطه با مهمانان جشنازدواج میگوید: «نمیخواستیم، مراسمعروسیام بپیچد، از این رو خصوصی صورتپذیرفت وخانواده من و دوستان نزدیکم، مهمانانجشن من را تشکیل دادند. البته جشن ازدواجمدر تهران برگزار میشود و افراد خانوادهام ازاردبیل به تهران میآیند، همچنین بیشتر دوستانمدر تهران هستند و به همین خاطرباید در تهرانبرگزار شود. همسرم به فوتبال علاقهای نداشت اما از زمانی که با یکدیگر آشنا شدیم،ایشان هم به فوتبال به خصوص دیدارهای تیمملی علاقمند شدند».
آشپزی ام خوب است
از سال 1367 تنها در تهران زندگی میکنم، ازهمان زمانی که دانشجو شدم. از این رو شایدآشپزیام از خیلی خانمهای این دوره زمانه بهترباشد. اکثر غذاهای ایرانی را بلد هستم. اگر یادتانباشد، سالها در زمان دانشجویی تنها زندگیکردم و هفت سال هم خارج از ایران بودم. شهردار شدن در خوابگاه دانشجوئی از هر کسی یک آشپز خوب می سازد .
مادرم با ما زندگی نمیکند
علی دایی هم اکنون در شهرک غرب تهران بههمراه مادر و دو برادرش که مجرد میباشدزندگی میکند، فکر میکردیم که دایی با همسرشدر کنار مادرش زندگی میکند، اما وی میگوید:همسرم فهمیده و منطقی است و دوست دارد بامادرشوهرش زندگی کند، اما مادرم قبولنمیکند، گرچه من دوست دارم مادرم در کنار منزندگی کند; اما از آنجا که ما پنج برادر هستیم،مادرم دوست ندارد، فرقی بین ما بگذارد. من ودو برادر وسطیام، حسن و حافظ ازدواجکردهایم و محمد برادر بزرگ و بهزاد برادرکوچکم مجرد هستند.
با مشکلات اخلاقی بیگانه است
یکی از ویژگیهای علی دایی این است کههیچگاه مشکل اخلاقی نداشته است. مسئلهای کهدر سالهای اخیر بین فوتبالیستها، بسیار باب بودو شاید سختگیری در انتخاب همسر هم، ازدواجدایی را عقب انداخت، چرا که دایی به هر حالانسان مشکل پسندی است و باید این واقعیت راپذیرفت ، اما این پرسش پیش میآید که چه عاملیباعث شد «دایی» این خانواده را برای ازدواجانتخاب کند و دختر این خانواده را به همسریبرگزیند.
«متاسفانه در این چند سال نه تنها در قشرفوتبالیستها، بلکه در دیگر قشرهامون چنینمسائلی باب بوده است، امیدوارم که دیگر شاهدچنین مسائلی نباشیم. باید بگویم، خانواده همسرممتعهد، تحصیلکرده و با فرهنگ هستند، آذریزبان هستند و به عقاید من نزدیک میباشند».
دایی موافق کار کردن همسرش نیست. اومیگوید تا زمانی که خودم بتوانم کار کنم، دوستندارم، همسرم کار کند; همین که برای من یکشریک زندگی مناسب باشد، برایم کلی ارزشدارد، دلم میخواهد در کارهای اقتصادی با منهم فکری کند.
مهمانان ویژه
یکی از مهمانان ویژه، دکتر «آصفی» سخنگویوزارت امور خارجه و همچنین «محمد دادکان»رییس فدراسیون فوتبال بود. دکتر آصفی را ازسال 1997 میلادی میشناسم، وی در کنارموقعیتی که دارد، انسان فوقالعاده خوبیاست که من افتخار آشنایی با او را دارم، دراین مدت او یکی از دوستان خوب من بوده است.
برای اولین بار در یک مهمان خانوادگی
اولین بار که همسرم را دیدم، تفریبا یک سال پیشبود. در یک مهمانی خانوادگی با ایشان آشنا شدم،دختر خاله همسرم، دوست نزدیک مادرم است.خاله او، همسایه خاله من در اردبیل بود، پسرخالهشان همکلاسی و دوست صمیمی برادربزرگترم بود و به همین خاطر شناخت کاملیروی این خانواده داشتم.