میزنه این دله تنگم همیشه دم از جدایی
کی میاد اون لحظه ای که من بشم کرببلایی
تو برام نور و امیدی کعبه ی عشق و امیدی
با نگاه مهربونت این دل منو خریدی
به خدا این دل مجنون توی کربلاست همیشه
واسه عاشقه ابالفضل هیچ جا کربلا نمیشه
روی سر دری قلبم نام یا حسین نوشتم
تا که آدما بدونن کربلا باشه بهشتم
یه روز یکی از دوستان تعریف میکرد (از قول اون بنده خدا ) :
یه رفیق داشتم صبح تا شب کارش شده بود تو هیت و دعا و سینه زنی و ...
گفتم بزار بسنجمش ببینم چرا این کار رو میکنه هدفش چیه ؟
یه روز بعد از یکی از این مراسمات هفتگیشون گرفتمش گفتم فلانی چیه وقت خودت و تلف میکنی
دیدم داره سریع موضع میگیره .
میخواستم یه طوری بپیچونمش گفتم ببین من با این برنامه ها مخالف نیستم ولی با
این تو سر و کله زدن و لخت شدن و این چیزا مخالفم (خواستم فقط یه گیری بدم )
با یه حالت خاصی برگشت بهم گفت تا حالا یه آدم مست دیدی ؟
گفتم آره
گفت خوب اگه تو اون لحظه ی مستی یه چاقو دستش باشه بزنه تو قلب یکی تو اونو میزاری به
حساب چی ؟
گفتم نه اون فرق داره اونم حق نداره این کار و بکنه ؟
دیدم اشک تو چشماش جمع شده بهم گفت : حــــــــــــــــــــق نداره ؟؟؟
پس مست نشدی ببینی مستی چیه ؟
بعد از اون روز هر چی فکر کردم دیدم راست میگه :
مست نشدم که ببینم مستی چیه !!!!